دانستنی های استرالیا: راز فرزند خواندگی در کانگوروها

Source: flickr.com Author: toholio

Source: flickr.com Author: toholio

اپلیکیشین رادیو اس بی اس را دریافت کنید

راه های دیگر شنیدن

استرالیا کشور بسیار بزرگ و جالبی است. کشوری سرشار از چیزها و نکته های دانستنی و جالب در این بخش که ما آن را "دانستنیهای استرالیا" می نامیم، ما هر هفته یکی از دانستنیهای جالب مربوط به استرالیا را مرور می کنیم.


از سال 2008 تا سال 2013، Wendy King، زیست شناس دانشگاه Bishop در کِبک کانادا و همکارانش، مطالعه ای را روی کانگوروهای خاکستری وحشی یک پارک ملی در ویکتوریای استرالیا انجام دادند.

آنها ششصد و پانزده کانگورو را مورد مطالعه قرار دادند – صد و نود و چهار کانگوروی بالغ ماده، و سیصد و بیست و شش کانگوروی کوچک. هر بار که Wendy و همکارانش کانگوروی جدیدی را می گرفتند، مشخصات حیوان را ثبت کرده و روی بدن حیوان علامتی می گذاشتند تا از دوباره کاری جلوگیری کنند.

هر از چندگاهی آنها کانگوروی کوچکی را پیدا می کردند که در کیسه کانگوروی دیگری غیر از مادر خودش بود. این کانگوروهای کوچک از کیسه کانگوروی جدیدی که مادرشان نبود خارج می شدند و بعد دوباره به آن بر می گشتند و کانگوروی جدید هم ماه ها از آنها مراقبت می کرد تا آماده زندگی مستقل شوند. به عبارت ساده تر، این کانگوروهای کوچک فرزند خوانده کانگوروهای ماده بالغ می شدند.

دانشمندان، در صد و بیست گونه مختلف پستانداران، فرزند خواندگی را مشاهده کرده اند. ممکن است گونه های دیگری از پستانداران هم که مطالعه آنها سختتر است، این کار را انجام دهند.

برای کانگوروها هم، دانشمندان می دانستند که اگر کانگوروی کوچکی را در کیسه کانگوروی ماده دیگری قرار دهند، گاهی کانگوروی ماده آن را نگه می داشت و از آن مراقبت می کرد. اما با کشف Wendy و تیمش، دانشمندان دریافتند که کانگوروهای ماده، گاه به دلخواه خود کانگوروهای کوچک را به فرزندی قبول می کنند.

از سیصد و بیست و شش کانگوروی کوچکی که آنها مطالعه کردند، یازده تای آنها فرزند خوانده بودند. یعنی حدود سه درصد.

یک کانگورو ماده باید حدود یک سال از کانگوروی کوچک مراقبت کرده و به آن شیر دهد تا آمادگی زندگی مستقل را داشته باشد.

محققان دلایل مختلفی برای پدیده فرزند خواندگی در حیوانات مطرح کرده اند. بعضی از آنها گفته اند که پستانداران توله های کوچک بستگان خود را به علت شباهت ژنتیکی به فرزندی می پذیرند و به این ترتیب از ژنهای خودشان حمایت می کنند تا به نسلهای بعد منتقل شوند.

بر اساس توضیح دیگری، حیوانات بالغ این کار را برای منافع جمع انجام می دهند. یعنی هر کدام از آنها این کار را می کند تا از نسل گروه حفاظت کند.

نظریه سوم این است که حیوانات این کار را به عنوان یک تمرین انجام می دهند تا زمانی که خودشان فرزندی داشتند، از این تجربه استفاده کنند.

همه این توضیحات یه وجه مشترک دارد. حیوانات این کار را انجام می دهند تا از منافع تکاملی این کار بهره مند شوند. به این معنی که وقتی این کار به دفعات و زمان زیاد تکرار شود، ژن حیواناتی که تمایل به حمایت از توله های کوچک دارند به علت انتخاب طبیعی در فرآیند تکامل، رایجتر می شود.

اما در مورد کانگوروها، تکامل ممکن است باعث به هم ریختن چیزها شود و تطابق با محیط زیست را بر هم زند.

برای فهم این مساله که چرا کانگوروها فرزند خوانده می گیرند، Wendy و همکارانش به دنبال شواهد تکاملی این مساله گشتند. آنها دریافتند که کانگورها، توله های بستگان نزدیک خود را به فرزندی قبول نمی کنند. بنابراین، نظریه اول، یعنی حمایت از بستگان رد شد.

Wendy و همکارانش شاهدی برای اثبات نظریه تمرین مادر شدن هم پیدا نکردند. تنها یکی از یازده کانگوروی مادری که آنها مطالعه کرده بودند، خود تا کنون فرزندی نداشت. در حقیقت، تعدادی از کانگوروهای ماده فرزندانشان را با هم عوض کرده بودند.

نکته چشمگیر این بود که این محققان هیچ کانگوروی یتیمی را نیافتند که مادری پیدا کرده باشد و همه توله ها، خود مادر داشتند. در مواردی، مادری توله ای را به فرزندی قبول کرده و فرزند خود را رها کرده بود. این فرزندان رها شده را کانگوروی دیگری نمی پذیرفت و آنها توسط روباه ها و دیگر حیوانات شکار می شدند.

آنچه که Wendy و همکارانش دریافتند، فرزند خواندگی در کانگوروها به خاطر پدیده انتخاب طبیعی در تکامل نبود. علت این مساله این بود که کانگوروها در تشخیص فرزندان خود دچار مشکل می شدند.

وقتی که توله از کیسه مادرش خارج می شود و بعد می خواهد دوباره وارد شود، کانگوروی مادر آن را بو می کند. اگر بوی توله از نظر مادر شبیه چیزی که از فرزندش انتظار دارد نباشد، اجازه ورود آن را نمی دهد.

بر اساس مطالعات Wendy، در مواقع اضطراری مثل حمله شکارچیان، کانگوروی مادر فرصت چنین بازرسی ای را ندارد و توله ها ممکن است به داخل کیسه کانگوری دیگری بپرند. وقتی که توله مدتی داخل کیسه جدید بماند، بوی آن را می گیرد و کانگوروی مادر فکر می کند که فرزند واقعی خود را در کیسه دارد.

بر اساس نتایج تحقیقات این پژوهشگران، فرزند خواندگی بیشتر در مواردی رخ می دهد که جمعیت کانگوروها زیاد است و اطراف هر کانگوروی ماده، توله های زیادی وجود دارد.

زیست شناس دانشگاه کمبریج، Kirsty MacLeod معتقد است که نتایج این تحقیق عجیب است، اینکه مادری فرزند خود را رها کند و تمام منابع را در اختیار توله دیگری قرار دهد که حتی نسبتی با او ندارد.

به نظر Kirsty، نتایج تحقیق Wendy می تواند کاملا درست باشد و این فرزندخواندگی به سرعت و به خاطر یک شرایط بحرانی رخ داده باشد، اما او معتقد است که نمی توان قطعا اظهارنظر کرد که این یک فرزند خواندگی ناخواسته است و کانگوروها تمایلی به این کار ندارند.

به نظر Kirsty، گرفتن نزدیکترین توله در هنگام خطر، راهکار خوبی برای کانگوروهای مادر است، چون نزدیکترین توله به آنها، به احتمال زیاد توله خود آنهاست. برای آنها بهتر است که فرصت را غنیمت شمرده و این کار را بکنند و اگر از هر ده بار، یک بار اشتباهی رخ دهد، بزرگ کردن توله دیگری به جای توله خودشان به شکار شدن توله ترجیح دارد، توله ای که مادر برای به دنیا آوردن و بزرگ کردنش ماه ها تلاش کرده است.

تعمیم دادن مساله فرزند خواندگی در کانگوروها و به طور کلی حیوانات به انسان، اشتباه است. درست است که انسانها کودکان را به فرزندی قبول می کنند، اما دلیل این کار را باید در تجربیات انسانی جستجو کرد. اما درسهای دیگری می توان از این پژوهش گرفت. یکی از این درسها این است پیدا کردن دلیل تکاملی برای درک دلیل رفتارهای عجیب حیوانات خوب است، اما، بهتر است که این را هم در نظر بگیریم که تکامل بی نقص نیست.

 


همرسانی کنید